بنام تنها دادگر هستی
حکایت نوشینروان از حکیم سخن، سعدی شیرازی
آوردهاند که نوشینروان دادگر را در شکارگاهی، صیدکباب کردند و نمک نبود
غلامی به روستا رفت تا نمک آرد.
نوشیروان گفت: «نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد.»
گفتند : «از این قدر چه خلل آید؟»
گفت: «بنیاد ستم در جهان اندکی بوده است، هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.»
اگر از باغ رعیت ملک خورد سیبی برآرند غلامان او درخت از بیخ
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:سعدی شیرازی,سعدی,سعد,شیراز,شیرازی,انوشیروان دادگر,دادگر,خلل,حکایت انوشیروان دادگر,نمک,تصویر انوشیروان,دادگستری تهران,غلامان,غایت,شکارگاهی,رعیت,ملک,بستان,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب